اختصاصی باران شمال – گویی حق و باطل از ابتدای خلقت انسان در کنار هم خلقشدهاند. شیطان در مقابل آدم و حوا، قابیل در مقابل هابیل، نمرود در مقابل ابراهیم و همینطور تا روزگار ما و شاه و آمریکا و اسرائیل در مقابل خمینی کبیر (ره). این روزها که به نام روزهای انقلاب اسلامی نامگذاری […]
اختصاصی باران شمال – گویی حق و باطل از ابتدای خلقت انسان در کنار هم خلقشدهاند. شیطان در مقابل آدم و حوا، قابیل در مقابل هابیل، نمرود در مقابل ابراهیم و همینطور تا روزگار ما و شاه و آمریکا و اسرائیل در مقابل خمینی کبیر (ره). این روزها که به نام روزهای انقلاب اسلامی نامگذاری میشود؛ یادآور بسیاری از ارزشهاست که ملت بزرگ ایران برای ماندگاری آنها ایثارگریها کردهاند. بهمنماه، تجلّی اتحاد ملّی و انسجام اسلامی و وحدت اقشار مردم با گرایشهای مختلف سیاسی و سلایق متفاوت است که حول محور ولایتفقیه، برای حفظ استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی درحرکت و تکاپو است.
درباب فلسفه انقلاب و مردان مکتبش؛ استعلای ملی و استغنای ولایی
هر سال در همین ایام است که فریاد رسای ملت ایران قارهها را درمینوردد و تن دشمنان را در خانههای خودشان به لرزه میاندازد. این انقلاب از همان ابتدا در یکی از مهمترین مناطق راهبردی جهان آن هم در حوزه نفوذ امریکا و در همسایگی شوروی، پدیده ای عجیب و معجزهگون به شمار میرفت و این اعجاز تا به امروز هر سال در روزهای پایانی بهمن دوباره در پای مردمان این سرزمین تجلی مییابد.
مردمانی که در دوران مبارزات با رژیم ستم شاهی غرور و غیرت و مردانگی خود را به رخ جهان کشیدند و امروز پایبندی خود به اصول انقلاب را مانند خاری در چشم دشمنان ایران اسلامی فرو میکنند. مردانی که هیچگاه میدان را خالی نکردند.
مرد میدان شدن انگار در سرشت ایرانیان است. مردان میدانی چون شهید حاج قاسم سلیمانی. کسی که ذلت را نپذیرفت و باطلان زمانه او را به خیال خود از میان برداشتند و پنداشتند که این گونه می توانند او را به زانو درآورند. اما گویی حتی پاره های آتش هم حامی حاج قاسم بودند. او مرد میدانی بود که همیشه خود را سرباز وطن میدانست؛ جلوه بسم الله قاصم الجبارین بود، اما هرگز لبخند از لبانش محو نشد. کسی که حتی در آخرین کلامش، از ولایت فقیه میگوید؛ کهای مردم این خیمه را رها نکنید.
راه سردار سلیمانی یک مکتب است و حتی شهادتش راه و رسمش را زندهتر کرد. حاج قاسم ترسیم مسیر انقلابی بودن و ولایتمداری است. اگر در این زمان کسی خیال مرد میدان بودن به سرش بزند راه و رسم آن پیداست. همان مسیری که قاسم سلیمانی از کرمان تا فرودگاه بغداد طی کرد. خدمت در راه اسلام و برای مردم؛ راهی که هیچگاه به بیراهه نخواهد رفت.
فلسفه انقلاب اسلامی
امام خمینی (ره) به عنوان بنیانگذار و معمار انقلاب اسلامی معتقد است انقلاب اسلامی ایران توسط ملت ایران والاترین و بالاترین و ارزشمندترین مقصد و مقصودی است که از صدر عالم در ازل و از پس این جهان تا ابد عرضه شده است و خواهد شد.ر تاریخ انقلاب ها و مبارزات، موارد اندکی وجود داشته است که نظریه پردازانقلاب، رهبر آن نیز بوده باشد. در انقلاب های فرانسه و روسیه،انقلابیون، نظریه پرداز نبودند؛ اما در انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره)خود دارای نظریه است.
رهبر کبیر انقلاب اسلامی این انقلاب را در انگیزه، شیوه و مقصد با سایر انقلاب ها متفاوت می دانند و از آن به مثابه هدیه ای الهی یادمی کنند. اساساً یک اصل مهم در اسلام و قرآن این است که به مؤمنان دستور مى دهد براى نجات مظلومان به پا خیزند و حتى اگر لازم باشد، با ظالمان پیکار کنند. همین اصل مهم نیز فلسفه ابتدایی انقلاب پرشکوه مردم ایران را در جهت حمایت از مستضعفان پایهگذاری کرد. به همبن ترتیب حفظ حقوق ضعیفان و حمایت از آنها آرمان انقلاب شناخته شد، چرا که قدرتمندان و زورمندان زمانه با تکیه بر قدرت و زور خود نه تنها حق مظلومان را پایمال میکردند، بلکه افزون بر آن را نیز مى طلبیدند.
یکی دیگر از بارزترین شاخصههای انقلاب بزرگ اسلامی، تمایز آن با انقلابهای همطراز در سطح جهان مانند انقلاب کبیر فرانسه و انقلاب اکتبر روسیه است که در مقاطع و دوران ۴۰ ساله خود، حرکت در مسیر تعالی و مبتنی بر هنجارها و ارزشهای الهی در آن مورد توجه بوده، زیرا فلسفه وجودی انقلاب اسلامی و چهارچوبهای حکومتی آن نیز براساس مبانی خلقت بشر و تاثیر دین در جوامع انسانی منعقد شده است، بنابراین با پیروزی انقلاب اسلامی بیش از آنکه تغییر قدرت در آن اصالت داشته باشد، تحول بنیادین در منشای حکومت و الهامبخش بودن آن برای بشریت و دعوت به حق، بدون در نظر گرفتن متغیر زمان و مختصات مکان تقدم یافته است.
دیدگاهتان را بنویسید