یکشنبه / ۸ تیر / ۱۴۰۴ Sunday / 29 June / 2025
×

باران شمال – آذرماه سال گذشته بود که در جریان سفر رئیس‌جمهور به استان سمنان یک‌بار دیگر طرح انتقال آب دریای مازندران به سمنان مطرح شد و موجی از اظهارنظرها در موافقت و مخالفت با آن به راه افتاد. چندی ست مسئله «طرح انتقال آب دریای مازندران» بار دیگر بر سر زبان‌ها افتاده و شاهد […]

انتقال آب مازندران و چند پرسش بی پاسخ

باران شمال آذرماه سال گذشته بود که در جریان سفر رئیس‌جمهور به استان سمنان یک‌بار دیگر طرح انتقال آب دریای مازندران به سمنان مطرح شد و موجی از اظهارنظرها در موافقت و مخالفت با آن به راه افتاد. چندی ست مسئله «طرح انتقال آب دریای مازندران» بار دیگر بر سر زبان‌ها افتاده و شاهد حرکت‌هایی از طرف مردم مازندران در اعتراض به این موضوع هستیم.

 
انتقال آب مازندران و چند پرسش بی پاسخ
 

اختصاصی باران شمال به قلم محسن شیریان –  بدون شک مسئله آب و رفع نیازهای آبی مردم شریف ایران یک موضوع کاملاً ضروری بوده و تقلیل دادن این مسئله به یک مجادله ناسیونالیستی اشتباه بزرگی ست. مسئله آب و رفع نیازهای آبی کشور مستلزم نگاهی ملی و همه‌جانبه است که باید به مدیریتی منطقی در منابع آب منجر شود. لذا نگارنده در ابتدای این یادداشت اذعان دارد که به‌هیچ‌وجه در قبال نیازها و کمبودهای آبی هیچ‌یک از مناطق دیدگاه جانب‌دارانه‌ای ندارد ولی طرح چندین پرسش در این مورد را ضروری می‌داند.  در یک مدیریت هوشمند که مبتنی بر بهره‌وری حداکثری و در مقابل کاهش هزینه‌های تحمیلی می‌باشد انتخاب تصمیمات بهینه بسیار ضروری است.


در رابطه با مسئله کم‌آبی سمنان نیز باید ابتدا به یک توجیه قانع‌کننده رسید. ساده‌تر بگوییم؛ نیاز آبی سمنان چه مقدار است که انتقال آب به سمنان را توجیه می‌کند؟ آیا این نیاز صرفاً برای مصرف شرب شهر سمنان است؟ و یا این‌که انتخاب صنایع با نیاز آبی بالا و یا محصولات کشاورزی با آبیاری قابل‌توجه نیز دراین‌بین وجود دارد؟ آیا مدیریت آب استان سمنان برآوردی از میزان نیاز آبی خود دارد؟ بر چه مبنایی این نیاز ایجاب می‌کند که طرح سنگینی مانند انتقال آب از دریا به سمنان اجرایی شود و یا منابع آبی منطقه مازندران با تراکم جمعیتی بالا که در اکثر ایام با توجه به حضور گردشگران افزایش نیز می‌یابد کسر گردیده و به سمنان انتقال یابد؟ برای روشن شدن بیشتر این موضوع به جمعیت سه‌میلیون‌نفری مازندران در مقابل شش‌صدهزارنفری استان سمنان اشاره می‌کنم.

در حال حاضر نیز بخشی از منابع آب شرب شهر سمنان با انتقال آب از «چشمه روزیه» در سرچشمه‌های حوضه تالار تأمین می‌گردد که این امر باعث مهاجرت چندین روستای منطقه خطیرکوه به دلیل خشک‌سالی و انحراف آب گردید. در کنار این هزینه بالای اجرای این پروژه در دهه هشتاد نیز قابل‌ذکر است. شاید در مدیریت منابع آب ما ناگزیر از چنین تصمیماتی باشیم اما آیا امروز به‌راستی ناگزیر از انتخاب چنین تصمیماتی هستیم؟


آیا تصمیم‌گیری بهینه این اقتضا را دارد که سمنانی که خود در مدیریت منابعش کمترین بهره‌وری را دارد نیازمند انتقال آب مازندران به‌عنوان تنها راه چاره باشد. در این رابطه به اظهارنظر یکی از کارشناسان ارجاع می‌دهیم که در رابطه با مدیریت منابع آب در سمنان گفته بود:«بر اساس آمارهای رسمی سالانه بیش از ۱۱۰ میلیون مترمکعب از منابع آبی استان سمنان برای تولید خربزه و هندوانه‌ای مصرف می‌شود که بودونبود آن، هیچ اثری بر سبد غذایی مردم ندارد و فاقد هرگونه توجیه اقتصادی حتی برای تولیدکننده است.

نکته دردآور اینجاست که در خوش‌بینانه‌ترین شرایط تنها ۳۵ درصد از این حجم عظیم آب، صرف تولید این دو محصول می‌شود و ۶۵ درصد باقی‌مانده که معادل بیش از ۷۰ میلیون مترمکعب آب است در پی تبخیر به هوا بازمی‌گردد. در استانی خشک با میانگین بارش سالانه کمتر از ۱۲۰ میلی‌متر و میانگین تبخیر سالانه بیش از ۲۵۰۰ میلی‌متر که سالانه بیش از ۵۰۰۰ هکتار زمین کشاورزی با بهره‌وری بیشینه ۳۵ درصدی مصرف آب به کشت خربزه و هندوانه اختصاص می‌یابد، فریاد برآوردن مدیران از”بحران آب ” و درخواست سدسازی و طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای برای فراهم کردن آب، مصداق بارز همان آب در هاون کوبیدن و سرمایه‌های ملی را بر باد دادن است».

آیا به‌جای انتقال آب و ایجاد چالش‌های متعدد و تحمیل هزینه‌های سنگین بهتر نیست مسئولان سمنانی به فکر تغییر در رویه‌های غلط مدیریت منابع آب و کشاورزی باشند. درواقع مسئله عدم مدیریت در منابع آب با تأمین آب به هر قیمتی نیز برطرف نخواهد شد. اگر سرچشمه مشکلات که نحوه مدیریت غلط در منابع هست برطرف و اصلاح نگردد تمام آب فینسک و حتی اجرای پروژه انتقال آب دریا نیز پاسخ گوی مصرف بی‌رویه و غلط و بدون بازده آب نخواهد بود.

در سال ۹۴ «طرح جامع تأمین آب شرب و صنعت مازندران» نوشته شد و برآورد نیاز آبی استان تا افق بیست‌ساله و حتی بیشتر برآورد گردیده است سؤال اینجاست آیا استان سمنان برآوردی از نیاز آبی خود در افق بیست سال آینده دارد؟ برچه مبنایی نیاز آبی سمنان این ضرورت را ایجاب نموده که طرح‌های انتقال آب در این ابعاد اجرا شود؟ در استان سمنان تاکنون چنین سندی برای برآورد میزان نیاز منابع آبی نگاشته نشده است.

آیا مسئولان سمنانی فراموش کرده‌اند که پس از انتقال آب چشمه روزیه و انتقال آن در سال ۸۵ ادعا کردند که بر مبنای برآوردها و برنامه‌ریزی‌ها، آب منتقل‌شده در ۲۵ سال آینده نی از آبی جمعیتی معادل یک‌میلیون نفر را پاسخ خواهد داد. ولی اکنون در فاصله‌ای کمتر از ده سال و برای جمعیتی صد و پنجاه‌هزارنفری نیازمند منابع آبی بیشتری شده‌اند.

البته داستان دست بردن بر منابع آبی مازندران به‌راستی داستان پرآب چشمی است. سد لار تأمین‌کننده بخشی از آب تهران در مازندران به‌طور کامل در اختیار پایتخت‌نشینان است و برخلاف برنامه‌ریزی ابتدای ساخت که مقرر بود بخشی از آب در اختیار مناطق مازندران قرار گیرد هیچ‌گونه عایدی از با این آب برای مازندران وجود ندارد.

در دیگر مورد ساخت سد هراز سال‌هاست به تعویق افتاده و آب پشت ‌بند انحرافی این سد در منطقه پلور مهیای پمپاژ به تهران می‌گردد درحالی‌که سد کسلیان که بخشی از آب آن باید به استان سمنان برده شود به‌سرعت مراحل مطالعه و آغاز به کار را پشت سر می‌گذارد و منابع مالی‌اش تأمین می‌گردد. وقتی همه نظرها معطوف به هیاهوی پرسروصدای طرح انتقال «آب‌ شور» دریا به سمنان است در سکوت کامل و بی‌سروصدا برای «آب شیرین» چشمه‌های مازندران در کسلیان برنامه‌ریزی می‌شود.

مازندران به دلیل آلودگی‌های زیاد آب‌های زیرزمینی که به دلیل مصرف بالای سموم کشاورزی و انتقال آن به سفره‌های زیرزمینی است مطلقاً توانایی استفاده از منابع آب زیرزمینی خود برای مصارف شهری را ندارد و خود درگیر مشکلات عدیده‌ای برای تأمین آب هست. درواقع تنها راه تأمین این منابع استفاده از آب‌های سطحی و ذخایر سدهاست که مانند مواردی که اشاره شد به انحنای مختلف به این منابع نیز دست برده می‌شود.

امروز که مسئله کم‌آبی تمام ایران حتی همین مازندران را درگیر مسائل مهمی کرده نیازمند یک حرکت جمعی برای رفع این مسئله هستیم. بدون شک این حرکت با انتقال منابع آب بین حوضه‌ای و ایجاد چالش‌های بزرگ و کوچک بین مناطق به دست نمی‌آید. راهکار اساسی و تأثیرگذار و البته سخت‌تر تغییر در مدیریت منابع و تغییر در الگوی مصرف آب می باشد. سرانه مصرف آب در ایران دچار خشک‌سالی ۲۲۰ لیتر برای هر نفر است درحالی‌که این عدد برای بسیاری از کشورهای پرآب در حدود ۱۳۰ لیتر می‌باشد. آیا زمان آن نرسیده که به‌جای دست بردن بر منابع آبی بین حوضه‌ای و هزینه‌های کلان انتقال آب دست به تغییر در این الگوهای نادرست مصرف بزنیم؟

روی صحبت نگارنده فقط به مسئولان استان سمنان نیست. متأسفانه این تفکر توسعه‌طلبانه سیاست زده در همه رده‌ها و حتی در مسئولان مازندرانی نیز وجود دارد که خود به‌گونه‌ای دیگر خسارات جبران‌ناپذیری به منابع آبی و همه سرمایه‌های ملی ما می‌زند. مسئله صرفاً انتقال آب بین حوضه‌ای نیست. ولع بی‌اندازه مسئولین مازندرانی در سدسازی‌های بی‌مطالعه تیشه به ریشه منابع آبی ما خواهد زد. بار دیگر به داشتن نگاه ملی بر سرمایه‌های طبیعی کشور اشاره می‌کنم و می‌خواهم دغدغه‌های خود در رابطه با آب و منابع طبیعی را به تقسیمات جغرافیایی و استانی تقلیل ندهیم و مسئله‌مان حفظ ذخایر و منابع کشور، استان و شهرمان باشد.

نوشته های مشابه
خون پاک سربازان وطن بر زمین نخواهد ماند،روایتی از پرواز سربازان وطن
یادداشتی به یاد سربازان شهید نیروی انتظامی در حمله تروریستی رژیم صهیونیستی

خون پاک سربازان وطن بر زمین نخواهد ماند،روایتی از پرواز سربازان وطن

مدیریت قاطع و هوشمندانه استاندار در برقراری آرامش، امنیت و ثبات عمومی
تقدیر نمایندگان مجلس از استاندار مازندران در نبرد ۱۲ روزه؛

مدیریت قاطع و هوشمندانه استاندار در برقراری آرامش، امنیت و ثبات عمومی

پیوند عمیق مردم و مسئولین، دستاورد جنگ ۱۲ روزه
تقدیر نمایندگان مجلس از استاندار مازندران در نبرد ۱۲ روزه؛

پیوند عمیق مردم و مسئولین، دستاورد جنگ ۱۲ روزه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *