باران شمال – «آتشنشانی» در تمام دنیا یکی از مشاغل ویژه و خطرناک است چون از لحظهایکه صدای تلفن و به تَبَع آن آژیر مرکز به صدا در میآید تا زمانیکه مأموران به کانون آتش برسند، شعلههای آتش را مهار کنند و مصدومان را به مراکز درمانی و یا اماکن امن برسانند، ثانیهها نقشی حیاتی […]
باران شمال – «آتشنشانی» در تمام دنیا یکی از مشاغل ویژه و خطرناک است چون از لحظهایکه صدای تلفن و به تَبَع آن آژیر مرکز به صدا در میآید تا زمانیکه مأموران به کانون آتش برسند، شعلههای آتش را مهار کنند و مصدومان را به مراکز درمانی و یا اماکن امن برسانند، ثانیهها نقشی حیاتی دارند و در هر ثانیه ممکن است آسیب جانی و یا مالی سنگین افراد یک خانواده را تهدید کند ضمن اینکه آسیب جدی به جان و سلامت مأموران، همسایگان و اهالی محلی که حریق در آن واقع شد نیز منتفی نمیباشد.
اختصاصی باران شمال به به قلم مرتضی رحمانی – به همین دلیل یک «آتشنشان» باید یک نیروی کارآزموده و ماهر با توان بالای جسمی و ذهنی باشد و افزون بر آن باید میدان مأموریت خود اعم از کوچهها و معابر فرعی را بهطور کامل و دقیق بشناسد و از راههای برونرفت از خطر آگاهی کامل داشته باشد تا درصورت بروز سانحه، بتواند طرحی دقیق از عملیات در ذهن خود آماده کند.
«آتشنشانی» همچنین در شمار مشاغل انسانی قرار دارد به این اعتبار که یک آتشنشان بزرگترین دارایی خود یعنی جانش را در طَبَق اخلاص میگذارد و به قلب خطر میزند تا مانع از این شود که خانوادهای از هم بپاشد و فردی جان خود را از دست بدهد و حتی جان خود را در مخاطره قرار میدهد تا از بروز خسارتهای مالی به همنوعان خود جلوگیری کند.
اما افزون بر این مشترکات، برخی نکات ضروری در این حرفه وجود دارد که از شهری به شهر دیگر و از استانی به استان دیگر متفاوت است، نکات مهمی که نباید از کنار آن به آسانی عبور کرد بهعنوان نمونه در مازندران برخی نکات آسیب که غالب شهرها و مناطق مازندران با برخی استانهای دیگر تفاوت دارد و آمادگی کامل در برابر این فاکتورها و ازجمله بایستههای یک آتشنشان این است که متوجه این نکات که آستانه خطر را افزایش میدهد، باش.
در ادامه به دو مورد از آن موارد که در شهرهای مازندران و ازجمله در مرکز مازندران وجود دارد، اشاره میشود:
نخست تراکم بالای جمعیت؛
یکی از ریسکفاکتورها که در غالب شهرهای مازندران دیده میشود این است که تراکم جمعیت بالا و در برخی مناطق مرکزی شهرها تا چند برابر میانگین کشوری است و همین امر، موجب میشود بهعنوان یک آتشنشان هر حریقی را با احتمال بالای تلفات انسانی در نظر بگیریم و با حداکثر توان و در کمترین زمان خود را به منطقه خطر برسانیم. این تراکم در برخی فصلها چون تابستان و همچنین در نوروز به دلیل هجوم مسافران، بیشتر میشود و آتشنشانان باید در قبال این فاکتورها نیز آمادگی ماکل داشته باشند.
دوم عرض پایین خیابانها و کوچهها؛
دومین ریسکفاکتور برای آتشنشانان در شهرهای مازندران و ازجمله مرکز استان، ابعاد کم عرض خیابانها و کوچهها بهویژه در مناطق مرکزی است. این مانع شاید در بسیاری از شهرهای کویری وجود نداشته باشد اما در شهرهای استان مازندران و همچنین در بخشهای مرکزی کلانشهر ساری و بافت تاریخی شهر برای آتشنشانان مانع بزرگی است که درصورت بروز حریق در این نقاط، کارِ اطفای حریق و امداد و نجات بهشدت کند پیش خواهد رفت و همین موضوع ایجاب میکند تجهیزاتی از پیش مهیا شده باشد که بتوان با توجه به عرض کم کوچهها و معابر، از آن عبور کرد و به کانون آتش رسید و ضمن اطفای حریق مصدومان را به مراکز درمانی انتقال داد.
نتیجهگیری:
نکته پایانی و نتیجه این است که با توجه به دو متغیر پیشگفته که در غالب شهرهای مازندران و ازجمله در مرکز استان وجود دارد و درصد ریسک را افزایش میدهد باید اقدام به راهاندازی ایستگاههای کوچک محلی با عنوان ایستگاه فرعی، به تعداد زیاد و برابر نرخ خاصی از جمعیت، کرد و چند خودروی کوچک اطفای حریق با چند نیرو به حالت «استندبای» در این مراکز تعیین کرد تا درصورت وقوع حریق در نقاط مرکزی و پرتراکم با کوچهها و معابر تنگ، این افراد بهعنوان جلودار و پیشآهنگ خود را به کانون خطر برسانند و از گسترش آتش جلوگیری کنند.
دیدگاهتان را بنویسید