انگارنده : دکتر لیلا صحرایی – جامعه شناس و فعال سیاسی // اندیشه رشد وپیشرفت همواره از دغدغه های جامعه بشری برای به زیستن و با هم زیستن بوده است. مراحل گوناگونی را با فراز ونشیب های متعدد پشت سر گذرانده است و عناوین و مفاهیم متعددی به خود دیده است تا جائی که امروز […]
انگارنده : دکتر لیلا صحرایی – جامعه شناس و فعال سیاسی //
اندیشه رشد وپیشرفت همواره از دغدغه های جامعه بشری برای به زیستن و با هم زیستن بوده است. مراحل گوناگونی را با فراز ونشیب های متعدد پشت سر گذرانده است و عناوین و مفاهیم متعددی به خود دیده است تا جائی که امروز به عنوان مفهوم توسعه در اغلب کشورها شناخته شده است. این مفهوم با ابعاد اجتماعی ،اقتصادی،سیاسی و فرهنگی تعریف شده است که سالهای زیادی تنها بعد اقتصادی توسعه از اهمیت برخوردار بوده است و سایر ابعاد آن مغفول مانده بود. در حالیکه ابعاد چهارگانه توسعه مکمل هم بوده و توسعه پایدار را محقق می سازند.
توسعه اجتماعی یکی از ابعاد توسعه که درین یادداشت بدان پرداخته می شود فرآیندی از تغییرات که منجر به به زیستی اجتماعی و تقویت مناسبات انسانی و روابط اجتماعی می شود با مولفه های گوناگونی چون جامعه مدنی ، شهروندی، همبستگی اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، آموزش، امنیت، بهداشت و… تعریف می شود.
تحقق توسعه اجتماعی نیازمند اخلاق توسعه اجتماعی است که باید در سطح اجتماعی و در میان شهروندان نهادینه شود لذا ضرورت بازشناسی، بازتعریف و نهادینه ساختن آن بیش از پیش احساس می شود. نهادینه ساختن اخلاق توسعه در یک جامعه از سطح خرد تا کلان نیازمند درک هستی شناسانه از وضعیت موجود جامعه ای که در آن زیست می کنیم و هدف یا مطلوبیتی که برای آن تعریف کرده و امکانات و منابعی که در اختیار داریم می باشد. بر همین اساس هنجارها و رفتارهای شهروندان تعریف می شود و سیاستگذاریهای اجتماعی متناسب در جهت تحقق شهروندی تدوین می گردد چرا که در توسعه اجتماعی مردم هم هدف توسعه محسوب می شوند وهم ابزار رسیدن به آن.
لذا میزان مشارکت شهروندان معیار ارزیابی برنامه های توسعه محسوب شده و هر چه میزان مشارکت بیشتر باشد بر حجم و انباشتگی سرمایه اجتماعی که منتج از تعاملات و کنشگری شهروندان در اداره امور جامعه است، افزوده می شود و درنهایت همبستگی و انسجام اجتماعی محقق می گردد.
با وجود چنین برنامه وچشم اندازی در توسعه اجتماعی شکاف میان جنبه های رسمی و غیر رسمی زندگی اجتماعی کمتر می شود و جامعه در مقابل آسیب های اجتماعی متعدد که تهدید جدی برای همبستگی و امنیت اجتماعی است، بیمه شده و کمتر دچار آسیب می گردد. از آن جا که شهروندان هم هدف و هم ابزار توسعه محسوب می شوند کنش ها و روابط انسانی بیش از پیش معنا می یابند. لذا در تحقق آن سازمانهای مردم نهاد نقش بی بدیلی خواهند داشت که هم در تحقق ابعاد کمی توسعه و هم بعد کیفی توسعه که ارزیابی آن با مشارکت شهروندان و میزان رضایت آن ها انجام می گردد، نقش خواهند داشت.
حضور سازمانهای مردم نهاد در زندگی شهروندان و عرصه عمومی زیست اجتماعی نیازمند بستر سازی و سیاستگذاریهای درست می باشد تا با گسترش فضای عمومی زمینه شناخت بیشتر شهروندان فراهم گردد و این سازمان ها بتوانند با هم افزایی، توان افزایی و نقش پذیری در عرصه عمومی در جهت تقویت جامعه مدنی فعالیت نموده و سطح کنشگری اجتماعی را افزایش دهند که نتیجه آن گسترش ظرفیت اجتماعی وارتقای انسجام اجتماعی به عنوان یکی از اهداف توسعه پایدار خواهد بود.
دیدگاهتان را بنویسید