نگارنده: کمیل ستوده – نویسنده و پژوهشگر // واحدهای صنعتی استان سرسبز مازندران کموبیش با مشکلات مشابهی مواجهاند. بدهیهای غیر جاری بهنظام بانکی، تنگناهای مالی برای سرمایهگذاری و تأمین سرمایههای گردش، فرسودگی ماشینآلات و تجهیزات صنعتی، کاهش تقاضای اقتصاد، برخی مطالبات بازپرداخت نشده از سوی دولت و شرکتهای صنعتی، محیطهای کسبوکار نامساعد و توان رقابتپذیری […]
نگارنده: کمیل ستوده – نویسنده و پژوهشگر //
واحدهای صنعتی استان سرسبز مازندران کموبیش با مشکلات مشابهی مواجهاند. بدهیهای غیر جاری بهنظام بانکی، تنگناهای مالی برای سرمایهگذاری و تأمین سرمایههای گردش، فرسودگی ماشینآلات و تجهیزات صنعتی، کاهش تقاضای اقتصاد، برخی مطالبات بازپرداخت نشده از سوی دولت و شرکتهای صنعتی، محیطهای کسبوکار نامساعد و توان رقابتپذیری پایین در برابر محصولات خارجی و نظایر آن.
اگرچه بسیاری از این مشکلات ریشه درروند مدیریتهای ناهمگون ملی دارد اما بنا به دلایل گوناگونی میتوان پارهای از این موارد را بهصورت خاص در غیرموثر بودن و ناکارایی روند مدیریت بر صنعت و تولید استان نیز دید.اگرچه برخی سیاستهای حمایتی نظیر توزیع تسهیلات ارزان، افزایش برخی موانع تجاری و تعرفههای گمرکی برای کالاهای وارداتی و فروش آب، برق و گاز و زیرساختهای موردنیاز بهخصوص در شهرکهای صنعتی برای فعالان و کارفرمایان فراهم میشود اما یکپارچه نبودن سند توسعه صنعت استان و عدم وجود سیاستهای متمرکز برای جلوگیری از ورشکستگی بنگاههای کسبوکار صنعتی درزمینه منطقهای مهمترین عامل در ناکارآمدی سیاستگذاریهاست.
چند هفته پیش حرفوحدیثهایی که درزمینه ایجاد مناطق آزاد تجاری در بندر امیرآباد نُقل محافل مدیریتی استان بود. نگاه غیر کارشناسی و غیر سیستماتیک به اصلاح ساختارها و نبود نقشه راه توسعه که دربردارنده تحقیقات آمایش سرزمینی باشد، شاید باعث راهبرد ناهمسو در سیاستهای توسعه محور شده باشد.
در این زمینه و برای مقایسه میتوان چند مثال ارائه کرد. در صنعت تولید MDF اگرچه استان مازندران به خاطر وجود جنگلهای فراوان و نگاه صنعتی به تولید چوبهای جنگلی ازجمله مراکز و منابع تأمین ماده اولیه تولید محصول MDF است اما تولید این محصول که با رشد زیادی هم در سالهای گذشته همراه بوده باعث نگرانی از آثار تخریب زیستمحیطی و آلودگیهای صنعتی شده است. همروند مدیریت بر گازها و خرده ذرات شیمیایی خارجشده از اگزوز خروجی این واحدهای تولیدی و هم پسابهای تولیدشده کارخانههایی همچون آرین سینا در جاده فرحآباد و یا تخته فشرده شمال بسیار نگرانکننده است و هم تأمین مواد اولیه آنکه با تخریب بسیار به پوشش محیطزیست جنگلی و تغییر رویش گیاه و درختان همراه است جای حرفوحدیث زیادی دارد. سؤال اساسی اینجاست که متولیهای رسیدگی به اینگونه کارخانهها و نظارت مستمر بر آنها چه ارگانهایی هستند و چرا اساساً اقدامی جهت کنترل و مدیریت بر فعالیتهای آنها صورت نمیگیرد؟
در اقتصاد کشورمان حمایتهای دولتی از صنایع و دسترسی به بازارهای انحصاری، شرکتها را از دغدغههایی مانند کاهش هزینههای تمامشده و تلاش برای نوآوری بینیاز کرده است. در سالهای گذشته زمزمههایی برای احداث خط تولید کارخانه خودروسازی در مازندران بیان شد. اگرچه نفس وجود کارخانههایی با سرمایهگذاریهای کلان بسیار مناسب و درخور است اما اگر به حواشی احداث واحدهای تولیدی با ساز کارهای سرمایهای بالا توجه جدی شود خواهیم دید که اساساً آلایندگیهای زیستمحیطی و نبود مواد اولیه کافی و از طرفی دیگر به دلیل تحریمها عدم امکان تأمین تجهیزات و ماشینآلات متناسب با خطوط تولید معضلاتی هستند که میبایست در ارزیابی و تحلیلی هارمونی توسعه بنگاههای صنعتی به آنها بهشدت توجه و دقت شود.
نگاه به توسعه بخش کشاورزی و بهسازی روند تولید و تأمین تجهیزات شاید مهجورترین بخش در بین مدیران استانی باشد. کشاورزی مدرن امروزه در دنیا یکی از ابزارهای دستیابی به پیشرفتهای منطقهای است. بهترین راه برای کوتاه کردن مسیر توسعه، تأمین آب و خوراک شهروندان بهصورت خودساخته و مستقلانه است. نمیتوان بدون راهبرد حمایت از بخشهای درآمدزایی همچون گردشگری و کشاورزی به تولید صنعتی نگاه ویژه داشت. چنانچه نقشه راهی راهبردی برای توسعه در استان موجود بود در آن صورت حتی ادعایی برای احداث خط تولید محصولات پرسود اما آلاینده همچون خودروسازی، MDF و یا احداث پالایشگاه در استان به میان نمیآمد. مدیران استانی باید تاوان تولیدهای ناهمگون را بپردازند نه مردمی که برای رسیدن به جامعهای مترقی و آباد تلاش و جدیت دارند.
دیدگاهتان را بنویسید