نگارنده : گروه اجتماعی // بی هنران را بگو گنج هنر زان ماست / گرچه زملک هنر باهنری می رود راه رجا بسته نیست گرچه رجایی برفت / ریشه به جا باد اگر برگ و بری می رود راه رجایی به جاست ، شور رهایی به پاست / گرچه ز نام آوران، ناموری می رود […]
نگارنده : گروه اجتماعی //
بی هنران را بگو گنج هنر زان ماست / گرچه زملک هنر باهنری می رود
راه رجا بسته نیست گرچه رجایی برفت / ریشه به جا باد اگر برگ و بری می رود
راه رجایی به جاست ، شور رهایی به پاست / گرچه ز نام آوران، ناموری می رود
رجایی یه شهید سادهزیست بود. میگویند کمینه و بیشینه! (همون حداقل و حداکثر سابق) عمر مدیریتی مناسب برای ابراز وجود یک مدیر ۴ سال است اما برای رجایی تنها ۲۸ روز کافی بود تا نام و یادش در سپهر تاریخ معاصر همچون نگینی بدرخشد. او و یار دیرینهاش باهنر از خود کارنامهای بهجا گذشتند که سالها پس از نبودشان، بودنشان در ادبیات گفتاری مدیران حس میشِه. تا جایی که هرسال هم جشنوارهای با عنوان “شهیدرجایی” فستیوالی برای عَرضه سطح عُرضه دستگاههای اجرایی در تکریم مؤثر اربابرجوع و کاهش بوروکراسیهای اداری و البته خلاقیتهای مدیریتی است.
در این جشنواره نما! همه جمعاند. شمع و گل و پروانه هم میآیند! تا شاید در تودرتوی لابیگریها چیزی هم به دستگاه اجرایی آنها بماسَد تا شاید با گرفتن یک لوح تقدیر یا دیده شدن! بتوانند برای برخی دیگر شمشیرها را از رو ببندند یا اینکه بعضیها با دیدنشان ماستها را کیسه کنند…
وقتی به شاخصهای ارزیابی عملکرد دستگاهها از سوی هیئت ژوری یا همان داوران خودمان! نگاهی میاندازیم، سَرمان سوت میکشد مثلاً شفافیت، تحول ساختاری، ارتقای فرهنگسازمانی، الکترونیکی بودن سامانه های خدمت رسانی، بهره وری و… .
گویا قرار است شرکت هایی همچون گوگل و مایکروسافت و گازپروم و شِل و این جورها را ارزیابی کنند. اصلا فرنگی ها را بی خیال! به همین اداره آبفار و اوقاف و فرهنگ و ارشاد و یک دوجین اداره دیگر برگردیم!
اندر احوالات بعضی ها!!
بعضی از این ادارات برتر الان چند سالی هست که پی در پی، عناوین برتر را به خود اختصاص می دهند. خُب با توجه به شاخص ها، این ادارات هم شفافند و هم الکترونیکی اند و هم شدیدا دارای کارگروهی اند. مثلا بعضی از این ها، مدیرانشان هر جا که می روند کلنگ بزنند، اولا برای عکسبرداری و حضور رسانه ها هماهنگی و برنامه ریزی می کنند و از طرف دیگر یه دارودسته هم با خودشون می برند و بدین ترتیب توجه ویژه به کارگروهی و برنامه ریزی رو نشون می دَن. پس حتما شایسته انتخاب شدن بودند!!!
راستی احتمالاً بعضیها هم کلاً در باغ نیستند و براشون فرقی نمی کنه که برترین باشند یا بدترین! برای این دسته فرقی نمی کنه که بهشون تندیس طلایی داده بشه یا زرشک فولادی! اصلا فکر نکنید خدای نکرده و زبونم لال منظورم بعضی از شهرداری ها باشند که تا بیخ گوششون مثل جیگر در گِل مشکلات مالی و میلی فرو رفته اند! این دسته ادارات هم در جشنواره شرکت کردند تا فقط حضور داشته باشند و باید بهشون گفت: »چند میگیری تا واسه بقیه کَف بزنی؟!»
یه عده هم اصلا حاضر به مسابقه انتخاب برترین ها نمی شوند گویا حریفانشان را اسرائیلی می دانند!!! اینا رو اگر به سایتشون هم سری بزنید، آخرین خبری که بارگذاری کردن مربوط به دوران مدیریت قبلیشون بوده و گویا تمایل عجیبی به گمنام بودن در بازتاب عملکردهاشون دارَن! مدیون من هستید اگر فکر کنید منظورم این بوده که خدای نکرده این ادارات اصلا کاری نمی کنند که بخوان گزارش بِدَن؛ اتفاقا بعضی از ادارات نقش موثری در آمارسازی های غلط هم دارند! بگذریم!
خوشبینانه و بدبینانه!
خلاصه شاید این جشنواره رو بشه، فرصتی برای پیشرفت و تحول ساختار اداری و مدیریت استان تلقی کرد و یا این که در نگاه بدبینانه این جشنواره بیشتر در حُکم یه نمایشگاهی واسه تعارفات فرمایشی باشه؛ به هر حال هر چی که هست، به قول بزرگان « خیری توشه»
دیدگاهتان را بنویسید