اختصاصی باران شمال
نظام سیاسی کشور ما، الحمدلله، نظام دارای رشد و ثبات و اقتدار است. برآمده و متولّد شده از یک انقلاب عظیم است. رهبر آن انقلاب و پدیدآورندهی آن انقلاب و معمار نظام اسلامیِ برآمده از آن انقلاب، مرد بزرگی است که امروز بعد از سی و چند سال از رحلت ایشان، حضور او در جهان همچنان محسوس است. تأثیر او، تأثیر عظیم او و تأثیر انقلاب او را انسان در جهان امروز میتواند به وضوح مشاهده کند.
نظم بینالمللی چندقطبیِ جهان، متأثر از انقلاب او است. افول قدرتهای بزرگ، متأثر از انقلاب بود. تنزل شدید جایگاه و نفوذ آمریکا در دنیا، متأثر از انقلاب او است. نفرت عمومی از صهیونیسم که امروز بهطور واضح در دنیا دیده میشود، متأثر از انقلاب او است. صراحت بسیاری از ملتها، بهخصوص جوانهایشان، در نفی ارزشهای غربی که امروز مشاهده میشود، متأثر از انقلاب اوست.
امروز در جهان غرب، در اروپا، حتی در آمریکا و کشورهای وابسته به اینها، انسان میبیند یک حرکتی را به سمت بیزاری از ارزشهای غربی. اینها، انقلاب امام بزرگوار ما و انقلاب ملت ایران، قطعاً تا حدود زیادی در همهی این چیزهایی که عرض کردیم مؤثر بوده است و تأثیر گذاشته است. یک چنین انقلابی، امام بزرگوار به کمک مردم به وجود آورد.
انقلاب اسلامی ایران دنیای غرب را غافلگیر کرد. غافلگیر شدند، احساس نمیکردند، گمان نمیکردند که یک مرد روحانی تنها و بدون تجهیزات و بدون منابع مالی معتنابه، بتواند یک ملت را وارد میدان کند. این را در غرب هیچکس احتمال نمیداد و گمان نمیکرد.
احتمال نمیدادند که این ملت، با هدایت و رهبری این عالم دینی، بتواند با دست خالی بر رژیم تا دندان مسلحِ حاکم بر ایران غلبه پیدا کند؛ آن هم رژیمی که همهی قدرتهای دنیا از او حمایت میکردند، چه شرقی و چه غربی.
احتمال نمیدادند که این رژیم را ساقط کند. احتمال نمیدادند که این انقلاب و این امام، بتواند آمریکاییها را و صهیونیستها را که سالها در ایران جا خوش کرده بودند و بر همهچیز تسلط داشتند، بتواند اینها را جارو کند، بتواند اینها را از کشور بیرون کند، اثری از اینها در کشور باقی نماند.
غافلگیری بعدی غربیها از انقلاب، تشکیل نظام جمهوری اسلامی بود. اگر بعد از انقلاب، یک حکومت سازشکاری بر سر کار میآمد ـ همچنانکه در اوایل کار، یک نشانههایی هم از این دیده شد ـ یک حکومت سازشکار با غرب بر سرکار بیاید، اگر چنین چیزی اتفاق میافتاد، غربیها امیدوار میشدند که بتوانند دوباره در ایران نفوذ کنند و منافع نامشروع خودشان را در این کشور تأمین کنند.
لکن امام، مواضع صریح و روشن خود را در بنای اسلامی کشور ابراز کرد. یعنی امام اعلام کرد ـ هم در زبان، هم در عمل ـ که نظامی که برآمده از این انقلاب است، یک نظام اسلامی است، یک نظام دینی است.
از اینجا توطئهها شروع شد. غربیها، بعد از آن که احساس کردند که انقلاب در چه جهتی حرکت میکند، به کدام سمت ملت ایران دارند حرکت میکنند و میروند، توطئههای دشمنان، طرحهای مخرب آنها، طرحهای ویرانگر آنها برای کشور عزیز ما و ملت ما شروع شد.
بنده هیچ نظام انقلابی را در دنیا، در تاریخ این یکی دو سه قرن انقلابها، نمیشناسم که تا این اندازه در معرض توطئه و دشمنی و طراحی دشمنان قرار گرفته باشد.
شما نگاه کنید ببینید از اول انقلاب، از تحریکات قومی؛ قومیتها را تحریک کردند، تا مسلح کردن گروههای چپ؛ گروههای چپ در ایران کم و بیش بودند، اینها را مسلح کنند، در دانشگاه و جاهای دیگر اینها را بگنجانند، آماده برای حرکت علیه نظام. تا تحریک و پشتیبانی گرگ خونخواری مثل صدام حسین؛ تحریکش کردند، وادارش کردند، تشویق کردند که به مرزهای ما حمله کند. تا ترورهای هدفمند؛ ترور شهید مطهری، ترور شهید بهشتی، ترور شهید مفتح، ترور شهید رجایی، ترور شهدای محراب، و همینطور ادامه پیدا کند تا ترور دانشمندان هستهای، تا ترور جوانان فعال انقلابی.
اینها را ببینید، اینها مجموعه طراحیهایی است که علیه نظام برخاسته از انقلاب در ایران انجام گرفت. بعد هم تحریمها؛ تحریمهای همهجانبه. بعد هم حملات مستقیم؛ مثل حملهی طبس، حملهی آمریکاییها به طبس و آن قضیهی معروف و معجزهآسا، یا حمله به هواپیمای مسافربری، از این قبیل کارها و اسقاط هواپیما.
این کارها نسبت به نظام برآمده از انقلاب اسلامی، از اول انقلاب شروع شد. البته تا امروز هم ادامه دارد. این انواعِ این طرحها و این توطئهها، از لحاظ تنوع، از لحاظ شدت عمل، از لحاظ مضمون خباثتآمیز آنها، به نظر من در هیچ انقلابی از این انقلابهای شناختهشدهی دنیا سابقه ندارد.
چه کسی این توطئهها را انجام میداد؟ یک وقت هست که گروههای تروریستی کاری را انجام میدهند، در ایران اینجور نبود. این توطئهها، این طراحیها، این خباثتها، بهوسیلهی دولتهای مستکبر ـ عمدتاً آمریکا و صهیونیسم ـ و بهوسیلهی دستگاههای جاسوسی معروف دنیا، مثل سیا که مال آمریکاست، مثل امآی۶ که مال انگلیس است، مثل موساد که مال رژیم صهیونیستی است، این توطئهها بهوسیلهی آنها انجام میگرفت.
نظام اسلامی، جمهوری اسلامی، در مقابل همهی این توطئهها و طراحیها و دشمنیها طاقت آورد، طاقت آورد. این توطئهها را خنثی کرد. شاید اگر بشماریم، بیش از هزار توطئه بهوسیلهی جمهوری اسلامی خنثی شد. بعضیها را هم پاسخ داد.
مهم این است که اینها، این توطئهها را انجام دادند برای اینکه جمهوری اسلامی را تضعیف کنند، اما جمهوری اسلامی نهفقط تضعیف نشد، بلکه روزبهروز بر تواناییهای آن و قدرت آن افزوده شد؛ نهفقط در داخل کشور، بلکه حتی در خارج از کشور، تواناییهای گوناگون جمهوری اسلامی افزایش پیدا کرد.
و همینجا من به ملت ایران عرض کنم و همهی کسانی که به مسائل ایران علاقه دارند، بدانند که از این پس هم، به توفیق الهی، تا آنجا که بتوانیم، بر قدرت همهجانبهی ملی خود خواهیم افزود.
قیامهای اجتماعی در همهجای دنیا معمولاً به کمک احساسات شکل میگیرند. احساسات کمک میکند به اینکه قیامهای اجتماعی شکل بگیرد و پیروز بشود. اگر اندیشهای و عقلانیتی هم پشت سر این احساسات وجود داشته باشد، غالباً در لابلای نظرات و اجتهادهای برخاسته از این احساسات، آن پشتوانههای عقلانی گم میشود، کمرنگ میشود.
احساسات خیلی اوقات اهداف عقلانیِ قیامها را تحت تأثیر خود قرار میدهد. نتیجه چیست؟ نتیجه این است که وقتی احساسات فروکش کرد، مسیر حرکتی که انقلاب برای آن به وجود آمده است، آن مسیر عوض میشود، چون آن عقلانیتی که پشت سر این قیام بود، آن عقلانیت گم شده، کماثر شده؛ لذا مسیر عوض میشود. نمونههای متعددی در تاریخ دارد.
امام، انقلاب اسلامی را در قبال این آفتِ نابودکننده حفظ کرد و مصونیت داد. امام بزرگوار، با تدبیر الهی و با عقلانیت برخاسته از ایمان به خدا و ایمان به غیب، کاری کرد که این آفت، دامن انقلاب اسلامی را نگیرد. یعنی احساسات؛ خب، در انقلاب ما هم احساسات زیاد بود. ایشان کاری کرد که احساسات نتواند مسیر اصلی و درستِ اولیهی انقلاب را و حرکت مردم را منحرف بکند و مردم را از آن راه دور بکند.
امام کاری کرد که احساسات نتواند مسیر اصلی و درستِ اولیهی انقلاب را و حرکت مردم را منحرف بکند و مردم را از آن راه دور بکند. چهکار کرد؟ عقلانیت امام، آن عقلانیتی که موجب شد بتواند این کار را انجام بدهد، مظهرش دو رکن اساسی بود: یک رکن، ولایت فقیه؛ یک رکن، استقلال ملی.
رکن اول، بنابراین، ولایت فقیه بود. ولایت فقیه، جنبهی دینی این انقلاب را حفظ کرد. اگر ولایت فقیه نبود، این انقلابی که با انگیزهی دینی، با گذشت ناشی از ایمان به خدا به وجود آمده بود، از راه دین منحرف میشد.
رکن دوم، استقلال ملی بود. البته استقلال ملی، استقلال به معنای قطع رابطه با محیط پیرامون و دنیا نیست. بعضیها مغالطه نکنند که بگویند ما خودمان را منزوی کردیم؛ نه، نخیر. استقلال، به معنای عدم ارتباط با کسی نیست. استقلال، معنایش این است که ایران، کشور ایران، ملت ایران، روی پای خودش بایستد.
سرفصلهای مکررِ بیان امام در ذیل این «استقلال ملی» میگنجد. من چند تا از این سرفصلها را عرض میکنم. یک سرفصل: «اصلِ ما میتوانیم» است. امام یاد داد به ما که بگوییم و باور کنیم که میتوانیم. در رژیم گذشته، گفته بودند و باورانده بودند که ما نمیتوانیم؛ کاری از دست ما برنمیآید، دیگران باید برای ما انجام بدهند. امام، ۱۸۰ درجه عکس این را در هویت ملی ملت ایران وارد کرد: «ما میتوانیم»، یعنی اعتمادبهنفس را در ملت، در جوانان، زنده کرد.
دیدگاهتان را بنویسید