چهارشنبه / ۱۹ شهریور / ۱۴۰۴ Wednesday / 10 September / 2025
×
گزارش باران شمال از حواشی اخیر سخنرانی استاندار مازندران ؛

یک جمله و هزار روایت؛ وقتی انتقاد جایش را به انتقام می‌دهد

جنجال‌های اخیر بر سر سخنان دکتر یونسی رستمی استاندار مازندران، نمونه‌ای روشن از آن است که چگونه یک جمله، وقتی از بستر اصلی‌اش جدا شود، می‌تواند به ابزاری برای تسویه‌حساب‌های قدیمی تبدیل گردد. این ماجرا بیش از آن‌که حاصل یک نقد رسانه‌ای باشد، بوی انتقام‌جویی می‌دهد.
یک جمله و هزار روایت؛ وقتی انتقاد جایش را به انتقام می‌دهد
  • کد نوشته: 55242
  • مرداد ۲۶, ۱۴۰۴
  • بدون دیدگاه
  • انتقاد یا انتقام؟

    در ادبیات سیاسی و رسانه‌ای، «انتقاد» ابزاری برای اصلاح، شفاف‌سازی و ارتقای کیفیت تصمیم‌گیری‌هاست. اما «انتقام» درست در نقطه مقابل آن قرار دارد؛ هدفش تخریب و حذف است، نه بهبود. در ماجرای اخیر، اگر به روند انتشار خبر نگاه کنیم، نشانه‌های انتقام‌جویی کاملاً قابل مشاهده است.گزینش بخشی از یک جمله، حذف زمینه اصلی آن و ساختن روایتی که با کلیت گفتار فاصله دارد.
    در چنین رویکردی، نیت و مضمون واقعی سخنان گوینده اهمیت چندانی ندارد. آنچه اهمیت دارد، استفاده از هر فرصتی برای زدن ضربه‌ای کاری به چهره‌ای است که شاید در گذشته، مواضع یا تصمیماتش خوشایند برخی نبوده است.

    چگونه یک جمله قربانی می‌شود؟

    اینکه بخشی از یک گفتار، از متن اصلی جدا و به‌عنوان تیتر یا نقل قول منتشر شود، پدیده تازه‌ای نیست. اما در سال‌های اخیر، سرعت انتشار محتوا در شبکه‌های اجتماعی و رقابت رسانه‌ها برای «جلب توجه» باعث شده این روند شدت بگیرد.
    در ماجرای استاندار مازندران، آنچه در رسانه‌های منتقد بازتاب یافت، جمله‌ای کوتاه درباره نسبت میان معیشت و عفاف و حجاب بود، بدون اشاره به توضیحات پیش و پس از آن. این حذف عمدی زمینه، باعث شد مخاطب با روایتی ناقص و تحریف‌شده روبه‌رو شود؛ روایتی که گوینده را در موضعی قرار می‌دهد که اساساً به آن باور ندارد.

    نقش رسانه‌ها در شکل‌گیری روایت‌های ناقص

    رسانه‌ها می‌توانند دو نقش کاملاً متفاوت ایفا کنند: یا پلی باشند برای رساندن پیام دقیق به جامعه، یا ابزاری برای بازتولید شایعات و سوءبرداشت‌ها. در این ماجرا، بخش قابل‌توجهی از بازتاب‌ها، بر پایه روایت ناقص بود، نه متن کامل سخنرانی.
    این نوع عملکرد، نه‌تنها اعتماد مخاطب به رسانه‌ها را فرسایش می‌دهد، بلکه فضای عمومی را به سمت قطبی‌شدن و هیجان‌زدگی سوق می‌دهد. وقتی روایت‌های ناقص بارها و بارها تکرار شود، حتی توضیحات بعدی مسئولان نیز توان جبران اثر اولیه را نخواهد داشت.

    پیامدهای قضاوت شتاب‌زده

    در چنین شرایطی، خسارت اصلی را نه یک فرد یا مقام خاص، بلکه کلیت فضای سیاسی و اجتماعی کشور متحمل می‌شود؛ چرا که آثار این روند، لایه‌به‌لایه و در ابعاد مختلف جامعه رسوخ می‌کند.

    ۱. فرسایش اعتماد عمومی

    اعتماد، سرمایه‌ای است که ساختنش سال‌ها زمان می‌برد و از دست رفتنش ممکن است تنها در چند خبر یا تیتر تحریف‌شده رخ دهد. وقتی مردم بارها با مواردی مواجه شوند که نقل‌قول‌ها و اخبار منتشرشده با واقعیت یا با مقصود اصلی گوینده هم‌خوانی ندارد، به تدریج این باور در ذهن‌شان شکل می‌گیرد که «هیچ خبری را نمی‌توان به‌طور کامل باور کرد». این بی‌اعتمادی محدود به یک رسانه یا جریان خاص نمی‌ماند و به تدریج به کل ساختار اطلاع‌رسانی کشور تعمیم پیدا می‌کند؛ وضعیتی که در نهایت، حتی پیام‌های درست و حیاتی را نیز کم‌اثر می‌سازد.

    ۲. انحراف افکار عمومی

    وقتی تمرکز رسانه‌ها بر بازتاب حواشی و جنجال‌های لحظه‌ای باشد، مسائل کلیدی و بحران‌های واقعی کشور در حاشیه قرار می‌گیرند. موضوعاتی همچون معیشت مردم، بحران‌های زیست‌محیطی، سیاست‌گذاری‌های اقتصادی یا تحولات بین‌المللی، جای خود را به بحث‌های فرسایشی درباره یک جمله یا یک رفتار جزئی می‌دهند. نتیجه این روند، اتلاف سرمایه ذهنی جامعه است؛ چرا که انرژی فکری شهروندان و حتی تصمیم‌گیران به جای پرداختن به مسائل راهبردی، صرف نزاع‌های لفظی و جدل‌های بی‌ثمر می‌شود.

    ۳. تضعیف کارآمدی مدیران

    مدیران و مسئولان، به جای آن‌که وقت و توان خود را صرف برنامه‌ریزی و اجرای طرح‌های اساسی کنند، ناچار می‌شوند بخش قابل توجهی از زمان و تمرکز خود را به پاسخ‌گویی به اتهامات، رفع سوءتفاهم‌ها یا اصلاح برداشت‌های نادرست اختصاص دهند. این روند، نه تنها کیفیت تصمیم‌گیری آن‌ها را کاهش می‌دهد، بلکه روحیه و انگیزه‌شان را نیز تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. در بلندمدت، چنین فضایی مدیران را محافظه‌کارتر کرده و آنان را از ورود به موضوعات حساس و اصلاحات ضروری بازمی‌دارد؛ زیرا هر اقدام یا سخن آنان ممکن است به موجی از سوءبرداشت و تخریب رسانه‌ای بدل شود.
    در مجموع، تداوم این چرخه، نوعی فضای سیاسی پرتنش و فرسایشی ایجاد می‌کند که نه به نفع جامعه است و نه به نفع توسعه کشور.

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *