یکشنبه / ۸ تیر / ۱۴۰۴ Sunday / 29 June / 2025
×

قصه دلدادگی یک شهر و یک شهریار بازگشت دکتر مرتضی هاشم پور خبری که دهها هزار نفر منتظرش بودند سلام دکتر عزیز بار دیگر خدا را شاکرم در بارانی از تیرهای زهر آلود خناسان و هتاکان معجزه اش را برای شما و یاران وفادار تان در ثانیه های طلایی رقم زد بار دیگر امیرالمومنان امام […]

قصه دلدادگی یک شهر و یک شهریار
  • کد نوشته: 8182
  • بهمن ۲۲, ۱۳۹۸
  • بدون دیدگاه
  • قصه دلدادگی یک شهر و یک شهریار بازگشت دکتر مرتضی هاشم پور خبری که دهها هزار نفر منتظرش بودند سلام دکتر عزیز بار دیگر خدا را شاکرم در بارانی از تیرهای زهر آلود خناسان و هتاکان معجزه اش را برای شما و یاران وفادار تان در ثانیه های طلایی رقم زد بار دیگر امیرالمومنان امام علی را قدردانم که دست توسل ما را رد نکرد و مکر معاویه صفت ها و عمر و عاص های زمان را باطل کرد تا چهره حقیقت و گرمای حیات بخش آن در شهر عیان و جاری شود.

     

    اختصاصی باران شمال – خاطر تان هست که دوره قبل در روز میلاد امام علی یا علی گفتیم و عاشقانه کاروان عمران ،توسعه و آبادانی را با بدرقه لطف خدا به حرکت در آوردیم و در این مسیر چه سختی ها و چه بد اخلاقی و چه سنگ پرانی ها دیدیم اما همواره بر اخلاق مداری تکیه داشتید خاطره مبارک شما هست در آن دوره هم تا آخرین لحظه که آغازین روز تبلیغات علنی بود در وقت ملکوتی اذان مغرب یاران همه را جمع کردید تا از همه آنان بابت یک دریا عاشقی و دلدادگی قدرشناسی کنید و از آنها خداحافظی کنید هرچند در آن لحظه هم در عمق دل پاکتان نور امید شعله ور بود

     

     

    و همین نور کوچک عیان شد و تهران شما را خواست فرمودید فردا با دست پر بر میگردم و رفتید خدا نیز ثمره صبر تان را داد و چه غوغایی در شهر شد در آن زمان کوتاه قریب ۳۵ هزار دل به شما آری گفتند تا طبیب دردهای مزمن و چندین ساله آنان باشید خاطر عزیزتان هست که در شب آخر که درهای ستاد بسته شد و شما آماده رفتن به تهران بودید ساعت حدود ۱۱ شب بود. آوازه خوانی آمد و تار مینواخت و روبروی شما ایستاد مدح امام علی گفت یا مولا دلمو تنگ آمده… چه حکمتی و چه رازی میان تو و مولایت است شهریار عزیز باز به صحنه آمدی و خواستی زکات موفقیت هایت را به مردم بپردازی گفتی جگرت پاره پاره میشود میبینی مردم درد میکشن و تو میتوانی مرهم این درد باشی پس به میدان آمدی گفتی آبروی چند دهه خدمت صادقانه ام را به میدان آوردم.


    مردم هم چه خوب این حضور را درک کردند و چه خوب به سمت طبیب دردشان آمدند بطوری که در اکثر نظرسنجی ها مطالبه اول مردم بودید ولی باز هم برخی ها بداخلاقی ها علیه شما به اوجش رسید شما برنامه ارائه میدادید برخی رقبا دشمنان و افترا و هتاکی شما برای تک تک شهرهای حوزه انتخابیه برنامه عملیاتی مدون و در قالب کتاب ارائه دادید ولی بداخلاقان و گستاخان سیاست و قدرت سیلابی از فتنه و بی احترامی و تهمت به سوی کاروانت روانه کردند.

    جلوتر رفتید شایبه هایی ایجاد شد و حتی صلاحیت شما اهراز نشد و شما هم فرمودید من سرباز کوچک نظام هستم و به قانون احترام میگذارم اما باز هم به لطف خدا امید بستیم و به امام مظلوم امام علی توسل جوستیم و باز هم در ثانیه های پایانی حجت خدا کامل شد و شورای محترم نگهبان با درایت و هوشمندی بر همه هجمه ها و هتاکی ها و افتراها خط بطلان کشید و رای به حضور شما و حرکت کاروان عمران،توسعه و آبادانی داد تا انشاالله این بار حجت مردم هم در ۲ اسفند در مورد حقشان و طبیبشان که دکتر مرتضی هاشم پور شهریار صداقت و خدمت است کامل شود … و این است قصه یک مرد مقاوم ….قصه دلدادگی یک شهر و یک شهریار.

    نوشته های مشابه
    خون پاک سربازان وطن بر زمین نخواهد ماند،روایتی از پرواز سربازان وطن
    یادداشتی به یاد سربازان شهید نیروی انتظامی در حمله تروریستی رژیم صهیونیستی

    خون پاک سربازان وطن بر زمین نخواهد ماند،روایتی از پرواز سربازان وطن

    مدیریت قاطع و هوشمندانه استاندار در برقراری آرامش، امنیت و ثبات عمومی
    تقدیر نمایندگان مجلس از استاندار مازندران در نبرد ۱۲ روزه؛

    مدیریت قاطع و هوشمندانه استاندار در برقراری آرامش، امنیت و ثبات عمومی

    پیوند عمیق مردم و مسئولین، دستاورد جنگ ۱۲ روزه
    تقدیر نمایندگان مجلس از استاندار مازندران در نبرد ۱۲ روزه؛

    پیوند عمیق مردم و مسئولین، دستاورد جنگ ۱۲ روزه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *